سیگار برگ به سبک رمبو: نگاهی به برندهای سیگار برگ محبوب سیلوستر استالونه
سیلوستر استالونه، نمادی هالیوودی و قهرمانی سنگینوزن در دنیای بازیگری است. او بیشتر به خاطر ایفای نقش آندرداگ بوکس، راکی بالبوآ، و سرباز باتجربه، جان رمبو، شناخته میشود. استالونه، چه در جلوی دوربین و چه در پشت صحنه، نمونهای فیزیکی است و الهامبخش نسلهایی برای رفتن به باشگاه بوده است. شخصیتهای عضلانی و خوشفرم سینمایی که او بازی کرده، به تنهایی تبدیل به اسطورههایی شدهاند و استالونه را به شخصیتی مردانه و نمادین تبدیل کردهاند که مورد تحسین بسیاری قرار گرفته است.
اما خارج از حفظ شکم ششتکه، سیلوستر استالونه همیشه برای سیگار برگ های لوکس وقت گذاشته است. او که اوایل کار خود یک سیگاری حرفهای بود، در طول فیلمبرداری درام قدرتمند F.I.S.T. (محصول ۱۹۷۸) به طعم تصفیهشدهتر سیگار برگ روی آورد و هرگز به گذتشه بازنگشت. منابع نشان میدهند که استالونه از سال ۱۹۷۷ سیگار برگ کشیدن را شروع کرده است.
چرا سیلوستر استالونه به سیگار برگ روی آورد؟
استالونه که در ۶ جولای ۱۹۴۶ به دنیا آمد، زندگی سختی را در ابتدا تجربه کرد، با عوارض هنگام تولد که باعث فلج جزئی صورت او شد. با این حال، این مسئله منجر به پوزخند همیشگی و گفتار کمی نامفهوم او شد. اگرچه او به دلیل این نقایص مورد قلدری کودکان دیگر قرار میگرفت، اما اکنون در سراسر جهان به خاطر سرسختی و پایداریاش مورد احترام است.
او از بازیگری و بدنسازی به عنوان راهی برای کنار آمدن با قلدری استفاده کرد. اولین نقش اصلی او در یک فیلم بزرگ سال سافتکور بود. استالونه که ۲۰۰ دلار برای دو روز کار دریافت کرد، بعدها اعتراف کرد که این نقش را از سر ناچاری پذیرفته، پس از اینکه از آپارتمانش اخراج شده و برای مدت کوتاهی بیخانمان شده بود. قبل از اینکه به اطلاعیهای برای این فیلم بربخورد، او در ترمینال اتوبوس بندر نیویورک پناه گرفته بود و سه هفته در آنجا میخوابید. به طعنه، این فیلم چندین سال بعد با نام Italian Stallion منتشر شد، تا از شهرت تازه استالونه پس از فیلم موفقیتآمیز او در سال ۱۹۷۶، Rocky، بهره ببرد.
مطالعه مقاله: همه چیز در رابطه با سیگار برگ
بین این زمانها، او به نیویورک سیتی نقل مکان کرد تا با دوست دخترش در آپارتمانی زندگی کند. او کارهای مختلفی از جمله تمیز کردن باغ وحش و راهنمای سینما را بر عهده گرفت، در حالی که به طور منظم به کتابخانه میرفت تا مهارتهای نویسندگی خود را بهبود بخشد. پس از رد شدن برای نقش سیاهی لشکر در پدرخوانده، استالونه به انتهای خط رسیده بود و در آستانه کنار گذاشتن همیشگی بازیگری بود. در عوض، او در نهایت به نقشی تقریبا نامرئی در پسزمینه در یک فیلم پرفروش دیگر هالیوود، What’s Up, Doc? (1972)، محدود شد. خوشبختانه، موفقیت چشمگیری دو سال بعد فرا رسید، زمانی که استالونه برای بازی درخشان خود در درام خیابانی گنگستری، The Lords of Flatbush (1974)، مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. موفقیت جهانی با Rocky در سال ۱۹۷۶ دنبال شد، که استالونه فیلمنامه آن را تنها در سه روز پس از الهام گرفتن از مبارزه سنگینوزن بین محمد علی کلی و چاک وپنر نوشت.
سیلوستر استالونه از آن زمان از یک حرفه خارقالعاده لذت برده است، با بزرگترین دستاوردهای او از جمله فرنچایزهای Rambo و Rocky. Creed (۲۰۱۵)، اسپینآفی از Rocky، نیز با اعداد چشمگیری روبرو شده است. این دو فیلم مجموعا ۳۸۷ میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشتهاند. *Creed III قرار بود در اوایل مارس ۲۰۲۳ اکران شود. این نهمین قسمت از سری راکی خواهد بود و اولین فیلمی است که استالونه در آن نقش راکی بالبوآ را بازی نمیکند، به جای آن، این بازیگر ۷۶ ساله وظایف تهیهکنندگی را بر عهده گرفته است. استالونه صداپیشگی کینگ شارک را در The Suicide Squad (۲۰۲۱) بر عهده داشت، که در آخر هفته افتتاحیه خود صدرنشین گیشه شد. این موفقیت افتخار تنها بازیگری را که در شش دهه متوالی فیلم شماره یک داشته است، به “اسلای” بخشید.
اگر این کافی نبود، میتوانیم برنده گلدن گلوب، عضویت در تالار مشاهیر بینالمللی بوکس، و ستارهای در پیادهروی مشاهیر هالیوود را به میراث باورنکردنی استالونه اضافه کنیم. استالونه اوایل کارش سیگاری حرفهای بود. او در طول فیلمبرداری درام قدرتمند F.I.S.T. (محصول ۱۹۷۸) به طعم تصفیهشدهتر سیگارهای برگ روی آورد و هرگز به عقب بازنگشت. او در سال ۱۹۷۷، در حین فیلمبرداری F.I.S.T. با دنیای سیگار برگ آشنا شد و از آن زمان هرگز به عقب بازنگشته است.
سیلوستر استالونه برای سالهای متمادی سیگار میکشید، احتمالا از حدود دوازده سالگی. او به یاد میآورد که حتی در زمان ساخت فیلم راکی اول، در رینگ هم سیگار میکشید. او در نهایت به خودش گفت که این عادت فقط منجر به مرگی زودرس خواهد شد. همچنین، زمانی رسید که به نظرش رسید سیگار کشیدن برای بزرگسالان کمی مضحک به نظر میرسد. با این حال، او همیشه به ایده یک “اعتیاد دهانی” و همچنین احساس آرامش بیشتر با چیزی که در دستش دود میکند، کشش داشته است.
در طول فیلمبرداری فیلم F.I.S.T. در سال ۱۹۷۷، استالونه دریافت که سیگار برگ به او کمک میکند تا راحتتر وارد شخصیت جانی کواک شود. او در این باره گفته است: “به نظر میرسید که این شخصیت باید به طور مناسبی سیگار برگ بکشد. بنابراین من شروع کردم، در سال ۱۹۷۷. من رویکردی تازهکارانه به کشیدن داشتم، اما از آن لذت بردم. بسیار عجیب بود، اما به محض اینکه سیگار برگی در دستم میگرفتم، من را خیلی سریعتر به حس شخصیت سوق میداد تا بدون سیگار. حدس میزنم این خیلی عجیب است. اما این باعث میشود سیگار ابزاری غیرمعمول باشد.”
سیگار در F.I.S.T. بخشی از شخصیت سیلوستر استالونه شد. او باور دارد که سیگار این اثر را دارد زیرا ما در طول رشد دیدهایم که سیگارها معنایی از قدرت یا اعتبار را دارند، یا حداقل مردی که سیگار میکشد بسیار جذاب و تقریبا یکپارچه به نظر میرسد در مقایسه با سیگاری. مردی که سیگار برگ میکشد به نظر میرسد فردی بسیار با اعتماد به نفس است. پس از آن نقطه، او یک یا دو بار به سیگار بازگشت و سپس به طور کامل ترک کرد. سه سال ریههایش را پاک کرد و سپس از دیدگاه خبره، یا به عبارت بهتر، “هوشمندانه” به کشیدن سیگار برگ بازگشت.
سیلوستر استالونه عمدتا در زندگی شخصی خود سیگار کشیده است. اوایل، مردم اغلب از دیدن او در حال کشیدن سیگار تعجب میکردند. حتی افرادی بودند که در خیابان او را به خاطر کشیدن سیگار سرزنش میکردند. با این حال، سیگار برگ به نوعی مورد احترام قرار میگرفت و مردم این کار را نمیکردند. بلافاصله انگ کمتری وجود داشت. برخلاف برخی از معاصران سیگارکش خود مانند بیل کازبی یا آرنولد شوارتزنگر که با سیگارهایشان بسیار عمومی هستند، سیلوستر استالونه اینطور نبوده است. او احساس میکند که کشیدن سیگار برگ، باور کنید یا نه، بیشتر یک مسئله خصوصی است. این چیزی است که او مشتاقانه انتظارش را میکشد و برایش ارزش قائل است. بنابراین، او عمدا در طول روز از چندین سیگار برگ خودداری میکند تا شبها با لذت بیشتری منتظر آن سیگار شبانه باشد.
سیگار برگ محبوب سیلوستر استالونه
سیلوستر استالونه که به عنوان یک مجموعهدار آثار هنری شناخته میشود، بارها گفته است که به سیگارهای ساخت آرتورو فوئنته علاقه دارد. به طور خاص، استالونه به شدت از سیگار برگ فوئنته اوپوس ایکس (Fuente Fuente Opus X) لذت میبرد. این سیگار خاص به عنوان “نهایت سیگار” معرفی شده است. این سیگار اولین “دومینیکن پورو” (Puro: سیگاری که تمام تنباکوی آن از یک کشور میآید) است. این سیگار با یک لفافهی شگفتانگیز و براق از نوع Corojo Cuban-seed ساخته شده که در خاکهای غنی از مواد معدنی جمهوری دومینیکن پرورش یافته است. اوپوس ایکس به طور کامل دستساز است. مخلوط منحصر به فرد تنباکوی فوئنته طعمی قوی و نرم با شیرینی و پری lingering از لفافهی اوپوس ایکس ارائه میدهد. این سیگار با طعمهای شیرین کارامل، عسل، چرم و چوب میسوزد. اوپوس واقعا قهرمان سیگارهاست.
سیلوستر استالونه نه تنها به خاطر طعم، بلکه به خاطر زیبایی بصری نیز اوپوس ایکس را دوست دارد. او گفته است: “از نظر زیباییشناسی، زیباست. من هنر جمعآوری میکنم و اغلب به یک سیگار نگاه میکنم و اگر معیوب باشد یا رنگ آن درست نباشد یا کمی ریش ریش شدن ببینم یا خطوط آن معماری نداشته باشند، از آن زده میشوم. این (اوپوس ایکس) به نظر میرسد همه چیز را دارد.” بند آن نیز مانند نقشهای filigree رنسانسی است. یک “X” قوی دارد که تقریبا شبیه سبکهای Inquisitional است. بند آن تقریبا شبیه تکهای فلز به نظر میرسد. او باور دارد که تصویر در مورد سیگارها نقش زیادی دارد و مردم به اندازه کافی این کیفیت زیباییشناسی را درک نمیکنند. به نظر او، فقط بند آن نشان میدهد که این فقط یک سیگار نیست.
برای سیگار برگ لاکچری مورد علاقه استالونه، اوپوس ایکس یک انتخاب مشخص است. این سیگار برگ لوکس، با توجه به توضیحات زیباییشناختی و طعمی، نشاندهنده ذائقه تصفیه شده اوست. برای کسانی که به خرید سیگار برگ علاقهمند هستند و میخواهند تجربهای مشابه استالونه داشته باشند، اوپوس ایکس یک نقطه شروع معتبر است.
هنگام روز، سیلوستر استالونه به چیزی کمی سبکتر روی میآورد – پارتگاس سری D شماره ۴ روبوستو (Partagas Serie D No.4 Robusto). این سیگار برگ روبوستو کوبایی کلاسیک و فول بادی، ۱۲۴ میلیمتر طول و رینگ گیج ۵۰ دارد. طعمهای قوی خاکی و آجیلی با کمی ادویه دارد. این سیگار قدرتمند، قوی و فول بادی است.
سیگار دیگری که میتوان انتظار داشت در هومیدور (جعبه نگهداری سیگار) استالونه پیدا شود، رومئو و ژولیت سدروس د لوکس شماره ۲ (Romeo y Julieta Cedros De Luxe No.2) است. این سیگار ویژگی خاصی دارد که در آستین چوبی زیبا از چوب سدر پیچیده شده است. این آستین عطر فوقالعادهای به جعبه اضافه میکند و با یک بند چسبانده شده مهر و موم شده است. این سیگار که برای افراد مبتدی در سیگار کشیدن ایده آل است، طعمی از ادویه نرم و شیرین، قهوه خوش طعم، کاکائو و فندق را ارائه میدهد.
سیلوستر استالونه به باندهای قدیمی سیگارها علاقه دارد. او باند کوبایی کوهیبا را دوست ندارد. او میگوید فکر زیادی برای آن نشده است. در مقابل، او معتقد است باندهای قدیمی پارتگاس فوقالعاده بودند. او آرزو میکند که آنها بیشتر به آن سبک بازگردند. آن سبک Art Nouveau و آن ظاهر Gibson girl که او حدس میزند Neo-Classicism است. او این سبک را بسیار خوب میداند و معتقد است که نگاه مدرن به باند سیگار، میراث آن را از بین میبرد. او سیگار را به عنوان چیزی قدیمی میبیند، چیزی که به دوران باستان بازمیگردد. او فکر میکند که سیگار یکی از آن چیزهایی است، مانند یک شراب خوب، که به عصر مدرن راه یافته است، اما زیبایی آن باستانی است. او از مدرنسازی سیگار متنفر است.
او معتقد است که یک سیگار خوب، مانند یک فرش جادویی است. این تجربه او را به قلمرو دیگری از آگاهی منتقل میکند، جایی که وقتی سیگار خوب و گفتگو خوب باشد، شما در یک حس هوشیاری بالا هستید. او باور دارد که یک سیگار خوب، یک لیوان شراب و یک گفتگوی خوب نزدیکترین چیزی است که میتوانید به سرخوشی قانونی دست یابید.
سیلوستر استالونه معتقد است که سیگار کشیدن، مانند یک فرش جادویی، میتواند شما را به قلمرو دیگری از آگاهی منتقل کند. جایی که در کنار یک سیگار خوب و گفتگوی دلنشین، حسی از هوشیاری بالا را تجربه میکنید. او این تجربه را به نزدیکترین چیزی که به سرخوشی بدون استفاده از مواد مخدر میتوان رسید، تشبیه میکند. او معتقد است که یک سیگار خوب، یک لیوان شراب و گفتگوی خوب، نزدیکترین حالت به سرخوشی قانونی است.
لحظهی ایدهآل سیگار کشیدن برای سیلوستر استالونه چیست؟ او احتمالا یک بطری شراب بسیار خوب یا آرمانیاک (Armagnac) باز میکند. و دوست دارد یک فیلم دراماتیک تماشا کند. نه فیلم اکشن، نه کمدی؛ بلکه یک فیلم دراماتیک. در تاریکی اتاق، دود به آرامی در جلوی صفحه نمایش فیلتر میشود و به صورت حسی بالا میرود. نور کم از طریق لیوان شراب منعکس میشود. او احساس میکند که تقریبا از بیرون به داخل نگاه میکند و این تحریک دائمی کام را دارد. هم در سطح شراب و هم سیگار. این برای او تجربه ایدهآل سیگار کشیدن است. یا کشیدن سیگار در شب و در فضای باز در یک شب بدون باد. زیرا او فکر میکند که نحوه رقص دود در هوا نیز برای او بسیار جذاب است. او از اینکه دود در باد از لبانش خارج شود و برود، متنفر است. این مشکل در زمین گلف وجود دارد. او معمولا یک سیگار گلف دارد و “اجناس خوب” را به آنجا نمیبرد.
او سیگار کشیدن را یک امر خصوصی میداند، اما با دوستانش نیز سیگار میکشد. وقتی با فرد دیگری که به اندازه شما درگیر سیگار است، همراه میشوید، فوقالعاده است، تقریبا مانند سندرم پیپ صلح یا هر چیز دیگری. به نظر میرسد تقریبا از نظر فلسفی به هم متصل هستید و تمایل دارید با آن فرد بسیار همذاتپندارتر باشید. به دلایلی کمتر بحث و جدل وجود دارد.
او میگوید که افراد سیگاری تمایل به صبوری بیشتری نسبت به سیگاریها دارند. زیرا باید از سیگار مراقبت کرد. شما آن را روشن نمیکنید و یک سیگار جدید را شروع نمیکنید. گاهی اوقات یک سیگار به درستی عمل نمیکند و کمی نیاز به تشویق دارد. بسیاری از افراد پشتکار و صبر کافی ندارند. آنها فقط آن را مانند سیگار خاموش میکنند. او متوجه این موضوع شده است. برخی از بازیگرانی که او با آنها کار میکند، در حالت هیجانانگیزتری قرار دارند. آنها برای سیگار دست دراز میکنند و عصرها برای سیگار برگ میروند. او همیشه میتواند حالات روحی آنها را از انتخاب سیگارشان تشخیص دهد.
آیا او اندازههای مختلفی از سیگار را در زمانهای مختلف روز ترجیح میدهد؟ بله، کاملا. در طول روز او یک سیگار کوچک را دوست دارد. شاید یک روبوستو. آن بزرگترین خواهد بود، به مراتب. رینگ ۵۰ تقریبا اوج اندازه است. در واقع، این کمی بزرگ است. او به یاد میآورد که سیگاری را که در سدر پیچیده شده بود، مانند رومئو و ژولیت سدروس (Romeo y Julieta Cedros) که یک کروناست، برای روز دوست دارد. این سیگار با اندازه حدود ۶ و نیم در ۴۲، یک سیگار فوقالعاده برای روز است. او آن را یک سیگار بسیار قوی میداند. این یک “راه حل سریع” است تا بتواند سیگار ۹ و نیم یا ۹ و یک چهارم اینچی خود را شبها بکشد. به سیگار دو ساعته، او “سیگار گاندی” میگوید. میتوانید کل فیلم گاندی را تماشا کنید و هنوز کمی از آن باقی بماند.
سیگار برگ و گلف: ترکیب مورد علاقه سیلوستر استالونه
سیلوستر استالونه حدود پنج سال قبل از مصاحبه با Cigar Aficionado (در سال ۱۹۹۸) گلف را شروع کرد. او در ابتدا به بازی علاقه نداشت و حتی کمی از اینکه این بازی عجیب که سالها به عنوان ورزش پیرمردها برچسب خورده بود، اینقدر مورد توجه قرار گرفته، عصبانی بود. او که سالها پولو بازی کرده بود، فکر میکرد میتواند این افسانه را در هم بشکند و بفهمد چه چیزی میتواند ساعتها پخش تلویزیونی هفتگی را توجیه کند. او هیچ گلفبازی را نمیشناخت. بنابراین به زمین رفت و در دو روز اول خود را کاملا مسخره کرد. او هووزل (hozle) چوبهای ۳ و ۵ خود را خم کرد، کاری که انجام آن سخت است. او وحشتناک بود. او به معنای واقعی کلمه گورهای فیل حفر میکرد. یک خانواده پنج نفره میتوانستند در یکی از divotهای او زندگی کنند. اینقدر بد بود.
آنچه اتفاق افتاد این بود که او توسط ناتوانی و عدم توانایی خود در عملکرد صحیح مجذوب شد. او از نحوه شورش بدن و امتناع از همکاری عصبانی بود. او به بدن خود گفت: “من تو را تغذیه میکنم، لباس میپوشانم، تو را حمام میکنم و از تو یک چیز میخواهم – این کره سفید احمقانه را بزن، و تو دوباره و دوباره به من خیانت میکنی.” بنابراین، برای او تبدیل به نبردی شد – او علیه خودش.
او با تعجب از اینکه با سابقه ورزشی خود در ورزشهایی مانند پولو، اسکی در سراشیبی و بوکس که به نظر او پیچیدهتر بودند، چرا گلف اینقدر سخت است. او معتقد است که هیچ ورزشی در جهان دقیقتر از گلف نیست. و او فکر میکند که این جذابیت آن است. یک وابستگی روانی با گلف اتفاق میافتد. به همین دلیل است که این بازی توسط بسیاری از محافل تعریف میشود. به عبارت دیگر، احتمالا کتابهای بیشتری درباره گلف نسبت به هر ورزش دیگری نوشته شده است. او کتابهای گلف را متفکرانه میداند و آنها را مانند فلسفه میبیند. و متوجه میشود که گلف کاملا روانی است. صد در صد.
او نقل قول شده است که گلف مانند پنجرهای به شخصیت یک فرد است. او این را هر بار با هر کسی که بازی میکند، میبیند. صد در صد. او با بهترین بازیکنان حرفهای جهان بازی کرده است و با افرادی بازی کرده که به معنای واقعی کلمه باید دستهایشان قطع شود. آنها برای همنوع خود آنقدر خطرناک هستند. منظور او این است که آنها ball washer میزنند. چگونه با یک درایور توپ را میزنید و توپ پشت سر شما میرود؟ او دیده است که آنها به اردکها در زمین، به درختان میزنند. وحشتناک است. منظور او این است که واقعا خطرناک است. شما میخواهید هر بار که آنها میزنند، روی زمین دراز بکشید.
رفتار افراد در گلف نیز پنجرهای به شخصیت آنهاست. او برای افرادی که زندگی خود را، زندگی بسیار خوبی، در مشاغل مختلف میگذرانند و سپس به زمین گلف میآیند و کاملا جسارت دارند باور کنند که زمین را به زانو در میآورند، و وقتی یک پوت ۲۰ فوتی، از چپ به راست، سراشیبی، برخلاف شیب را از دست میدهند، شوکه، خشمگین و عصبانی میشوند. او از آنها میپرسد: “آیا عقل خود را از دست دادهاید؟ آیا واقعا فکر میکنید که آن را خواهید زد؟” یا آنها در شن خیس گیر کردهاند و تعجب میکنند که چرا توپ را top میکنند. او میگوید حتی یک بازیکن حرفهای هم نمیتوانست آن ضربه را بزند. این موضوع او را اذیت میکند و او تمایل دارد دیگر با آنها بازی نکند. او ترجیح میدهد تنها بازی کند. زیرا زیباترین قسمت بازی این است که ما این کار را برای امرار معاش انجام نمیدهیم. او تصور میکند اگر آن پوت برای خانه، شهریه دانشگاه بچهها، آینده شما، بیمه شما، شهرت شما، کارت تور شما بود، آن فشار است. اما ما این کار را برای هیچ چیز انجام میدهیم. ما میتوانیم به خانه برویم و به شغل پردرآمد خود بازگردیم. پس چه چیزی برای عصبانیت وجود دارد؟ چرا باید عصبانیت وجود داشته باشد؟ او فکر میکند این زمان مناسبی است که مردم فرصت یادگیری کنترل را دارند. تسلیم نشوید. چه کسی نمیخواهد دیوانه شود و چوب را بشکند؟ اما او میگوید: “نجار ضعیف کسی است که ابزار خود را سرزنش میکند.”
او شروع به آوردن تور ضربهزنی به صحنه فیلمبرداری کرده است. این یک رهایی نهایی است، اما او مجبور شده است آن را محدود کند زیرا او شروع کرده بود به انتظار کشیدن برای آن بیشتر از بازی در فیلم. بعد از مدتی، حتی putter او در صحنه فیلمبرداری بود. او بین برداشتها تمرین hip release میکرد. او فکر کرد: “من نمیتوانم این کار را انجام دهم.” زیرا این چیزی نیست که فقط خاموش کنید. یک ضربه فوقالعاده در زمین گلف میتواند شما را ساعتها در حالت سرخوشی قرار دهد. و عکس آن نیز صادق است. او فکر کرد: “شما نمیتوانید یک ساعت و نیم توپ را در تور بزنید و سپس سر گلف را خاموش کنید و صحنهای دراماتیک بازی کنید.” زیرا شما فکر میکنید: “چرا top میکردم؟ آیا گریپ من خیلی قوی است؟ خیلی ضعیف است؟ از نوع overlap استفاده خواهم کرد.” اما او به خودش میگوید: “ببخشید – این چیزی نیست که برای امرار معاش انجام میدهی، احمق.” و او فکر کرد که ما فقط مقدار مشخصی از انرژی خلاقانه داریم و بهتر است آن را به بازی گلف اختصاص ندهم. او باید با شغل دیگر خود اجاره را پرداخت کند.
در برخی از مصاحبههایش درباره گلف، اشارهای به تم قدیمی راکی وجود دارد، دستاورد درونی در برابر شانسهای بزرگ. آیا این بخشی از دلیلی است که او این بازی را دوست دارد؟ بله، بسیار زیاد. مخصوصا وقتی در سن بالا به آن علاقه پیدا میکنید، واقعا باید به نظم و منابع تکیه کنید، و این یک نبرد دائمی با خودتان است. آیا میتوانید تنهایی زمین تمرین را تحمل کنید؟ وقتی در خانه است، پنج بار در هفته تمرین میکند. و پنج ساعت در هر بار در زمین تمرین میماند. او میداند که کار باید آنجا انجام شود.
سیلوستر استالونه اغلب با افرادی بازی میکند که گرم نمیکنند. آنها با یک چرخش terrible over-the-top بازی میکنند و گریپ سه انگشتی فوق قوی خود را ادامه میدهند. او را آزار میدهد که آنها به اندازه کافی اهمیت نمیدهند تا زیبایی بازی را یاد بگیرند. این نبرد جاری است. این به او درباره شخصیت و نظم چیزهای زیادی نشان میدهد. او میخواهد بیرون و با آنها باشد. اما او فکر میکند وقتی یک فرد نابینا کوه اورست را صعود میکند، چیزی اصیل وجود دارد. شما میگویید – “خدای من. این چیزی است.” این حسی است که او در مورد نزدیک شدن به یک چرخش گلف عالی دارد. او در تاریکی پیش میرود و تا زمانی که به جلو پیش میرود، میتواند حس دستاوردی را احساس کند، اما هرگز به اوج نخواهد رسید. البته که نه.
فلسفه زندگی و ارتباط آن با سیگار و موفقیت
سیلوستر استالونه میخواست به عنوان کسی که با “صرف پشتکار” بر مشکلات فائق آمد، به یادگار بماند. او معتقد است که سماجت و پیگیری مداوم، نتایج خواهد داشت؛ حتی اگر هیچ چیز دیگری نباشد، صدای شما شنیده خواهد شد زیرا به “آنقدر آزاردهنده” تبدیل شدهاید. این مانند این است که “هر کاری بکنند تا از دستش خلاص شوند.” این مانند آن فیلم فوقالعاده رودی (Rudy) است. شما به آن مرد پنج فوت و سه اینچی فکر میکنید. او رودی را ملاقات کرده است. او تنها کسی است که در نوتردام از زمین خارج شده است. و ضربات زیادی خورده است. فقط به این دلیل که به معنای مثبت یک آزاردهنده بود. او آنقدر زندگی را آزار داد تا تسلیم شد.
این نگاه به پشتکار و نبرد با مشکلات، با تلاش او در گلف و همچنین شاید با تعهد او به کیفیت در سیگار برگ ارتباط دارد. سیگارهایی مانند سیگار برگ لاکچری اوپوس ایکس یا سیگار برگ لوکس پارتگاس، نشان از قدردانی او از محصولی با کیفیت و ساخته شده با دقت دارد. او از کسانی که از سیگارهای گرانقیمت بیاحترامی میکنند، ناراحت میشود. این نشان میدهد که برای او، سیگار چیزی فراتر از صرفا دود کردن است؛ این یک تجربه ارزشمند است که نیازمند درک و قدردانی است.
سیلوستر استالونه معتقد است که پس از فیلم کاپلند (Copland) که در آن تلاش کرد تصویری متفاوت از خود نشان دهد، پروژه بعدی او به همان اندازه یا حتی بیشتر از کاپلند حیاتی است. پروژه بعدی مهمترین بخش از تغییر مسیر حرفهای او را ارائه میدهد. باید واقعا نشان دهد که این تلاش یک لحظهای نیست، بلکه شما در واقع الگوی متفاوتی را دنبال میکنید. این واقعیت که او این کار را در کاپلند انجام داد، پسرفت کردن حتی ویرانگرتر از هرگز انجام ندادن کاپلند خواهد بود. علاوه بر این، او احساس نمیکند نیازی به بازگشت دارد. او اصلا از نظر مالی هدایت نمیشود. او واقعا باور دارد که این نقطهای است که باید واقعا ماجراجو باشد. این همان حسی بود که در زمان ساخت راکی اول داشت؛ او احساس میکند، خدای من، ۲۰ سال گذشته و من دوباره در همان نقطه هستم.
نتیجه
سیلوستر استالونه بدون شک یکی از بزرگترین نمادهای اکشن تمام دوران است. و اکنون میدانیم که او همچنین یک اسطوره سیگار برگ است. چه بخواهید یک سیگار دیرسوز که تمام ۱۲ راند را طی میکند یا چیزی کمی قویتر، انتخاب او در دنیای سیگار برگ سیلوستر استالونه بسیار قابل توجه است. انتخاب سیگارهایی مانند اوپوس ایکس، پارتگاس سری D شماره ۴ و رومئو و ژولیت سدروس، نه تنها ذائقه او را نشان میدهد، بلکه ارتباط عمیقتری با زیباییشناسی، سنت و لذتهای خصوصی در زندگی یک نماد سینما را منعکس میکند. برای علاقهمندان به خرید سیگار برگ و جستجوی تجربههای سیگار برگ لوکس، نگاهی به انتخابهای “رمبو” میتواند راهنمای جالبی باشد.
در نتیجه، سیگار برگ برای سیلوستر استالونه بیش از یک عادت ساده است. این یک آیین است، لحظهای که میتواند در آن تأمل کند و انرژی بگیرد. او برای سیگارهایی ارزش قائل است که صنایع دستی بیعیب و نقص و طعمهای عمیق و غنی را به نمایش میگذارند. برای استالونه، این در مورد یافتن محیطی عالی است – چه تأمل انفرادی یا به اشتراک گذاشتن با دوستان نزدیک. عادت سیگار کشیدن او ریشه در سنت دارد و نمادی از قدردانی او از لحظات بهتر و معنادارتر زندگی است. او بر سیگارهایی تأکید دارد که طعمهای قوی و پیچیده ارائه میدهند و برای درک کامل هنر ساخت آنها وقت میگذارد. مانند خود زندگی، او به درک هر لحظه با تمرکز باور دارد، و هر سیگار کشیدن را به خودی خود به یک ماجراجویی تبدیل میکند.
این مقاله برای من بسیار نوستالژیک بود
ماسترو رحیمی از شما ممنونم
بدون تعارف، مقالههاتون سطح تدخین در ایران رو ارتقاء داده
هر وقت مقاله جدید میذارید، برام مثل یه عیدیه
With the future of vacations leaning toward digital and customizable options, timeshare vacations offer great flexibility. I also think best travel credit cards plays a crucial role in a successful trip. I recently explored the idea of using the best travel credit cards for my international trip, and it made the experience more rewarding. I also think travel insurance plays a crucial role in a successful trip.
https://tripandpipe.com
thank you mastro rahimi